روش ارتباط صحیح با دانش آموزان چگونه می شود یک ارتباط صمیمی با دانش آموز برقرار کرد. این مشکلی است که اکثر معلمان با دانش آموزان خود دارند و از اکثر همکارانم بارها شنیده ام که نمی توانند با دانش آموز خود یک ارتباط صحیح و صمیمی برقرار کنند.
حال برای رفع این مشکل در زیر به چند نکته که باعث برقراری ارتباط کامل بین معلم و شاگرد می شود اشاره می کنم. امیدوارم که این نکات مورد استفاده شما همکاران و دوستان معلم قرار بگیرد .در پایان اگر نکته ای به ذهن شما می رسد یا تجربه ای که خودتان کسب کرده اید که به آن اشاره نشده است دربخش نظرات مرقوم فرمائید.
بیشتر متخصصان تعلیم و تربیت ارتباط را نوعی رابطه دو طرفه می دانند و به طور کلی ارتباط انسانی را به دو مقوله کلامی و غیر کلامی تقسیم می کنند. اما در کلاس درس اکثر رابطه ها یک طرفه می باشد و معلم متکلم وحده است.
به نظر من مهمترین مهارت در زمان تدریس شما، برقراری یک ارتباط صحیح با همه ی دانش آموزان تان می باشد و این مقوله باید در طرح درس سالانه شما ذکر گردد تا از همان ابتدا به فکر ارتباط صحیح با دانش آموزتان باشید.اگر این رابطه به خوبی برقرار شود اکثر هدف های آموزشی با کیفیت و پویای بیشتری تحقق می یابند.
برخی از راهکارهای برقراری ارتباط صحیح بین معلم و شاگرد عبارتند از :
1. لطفا اشتباه دانش آموزان خود را بزرگ نکنید. این کار باعث می شود بعد از مدتی دانش آموز فکر کند و باور کند که هر کاری انجام می دهد یا هر سخنی که می زند اشتباه بوده و به یک دانش آموز منزوی تبدیل شود.
2. همیشه با همه ی دانش آموزان تان احوال پرسی کنید و حتی در مورد مشکلات شان از آنها سوال کنید و با مهربانی و دلسوزی سعی در رفع مشکلات آنها بکنید.
3. به نظریات و سخنان دانش آموزان تان چه در هنگام تدریس و چه در هنگام غیر تدریس خوب گوش دهید و سخن شان را در وسط کلام شان قطع نکنید.
4. هیچ گاه در کلاس و مدرسه به یک نفر توجه و اهمیت خاصی نشان ندهید و یک نفر را در کلاس یا مدرسه برجسته نکنید.
5. به دانش آموزان تان مانند یک برادر یا خواهر کوچکتر احترام بگذارید.
6. به تک تک دانش آموزان تان مسئولیت بدهید. این کار باعث افزایش حس اعتماد به نفس دانش آموز می شود.(در اکثر مدارس و کلاس ها دیده می شود که یک دانش آموز از ابتدای سال تحصیلی تا پایان سال تحصیلی به عنوان نماینده کلاس تعیین می شود که این کار باعث سرخوردگی دانش آموزان دیگر شده و کاری بس اشتباه است)
7. جای مناسب در کلاس برای خود انتخاب کنید و با همه ی دانش آموزان در تعامل و رفت آمد باشید.
8. فضای کلاس درس تان را جذاب کنید و از آثار تک تک دانش آموزان در کلاس درس استفاده کنید.(سال گذشته از دانش آموزان خودم خواستم که هر کس می تواند یک رومه دیواری به زبان انگلیسی درست کند،تعداد زیادی از دانش آموزان این کار را کردند و من هم همه ی آنها را به دیوار کلاسم نصب کردم به جز یکی از این رومه دیواری ها را که به دلیل غلط های املای زیاد نصب نکردم. بعد از مدت ها پی بردم که این دانش آموز فعالیت قبلی خود در کلاس را ندارد و من نمی توانم رابطه ی قبلی ام را با این دانش آموز داشته باشم. بنابراین خواهش می کنم از تک تک کارهای دانش آموزان تان استفاده کنید)
9. با دانش آموزان خود همدلی کنید. این کار باعث می شود که زمینه نفوذ در دانش آموز برایتان فراهم گردد و او را بهتر درک کنید و باعث افزایش میزان ارتباط میان شما بشود.
10. اگر دانش آموزتان کار اشتباهی انجام داده است او را مستقیما مورد موعظه قرار ندهید. می توانید خود را مورد خطابقرار دهید(به در بگویید دیوار بشنود)
انگيزه، حالات دروني فرد است كه موجب تداوم رفتارش تا رسيدن به هدف ميشود. انگيزه ارتباط مستقيم و مثبت با پيشرفت تحصيلي دارد.
به همين علت علاوه بر آنكه انگيزه وسيلهاي براي پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته ميشود، گاهي از آن به عنوان هدف نيز نام برده ميشود، زيرا با افزايش انگيزه، پيشرفت تحصيلي نيز پديد ميآيد.
از آنجا كه هوش و استعداد تحصيلي بهعنوان دو عامل اساسي در پيشرفت تحصيلي، كمتر تحت تأثير معلم يا مربي واقع ميشود، سعي بر آن است كه با افزايش انگيزه دانشآموزان حداكثر بهرهوري از هوش صورت گيرد. زيرا در حالت مساوي برابري هوش و استعداد تحصيلي افراد، مشاهده شده است كه پيشرفت تحصيلي افراد با انگيزه چشمگيرتر بوده است. با وجود آنكه معلمان در تغيير هوش و استعداد تحصيلي نقش چنداني ندارند، ولي ميتوانند در بالا بردن انگيزه دانشآموزان مفيد واقع شوند.
دانش اموزان
انگيزه به دو نوع دروني و بيروني قابل تقسيم است. از انگيزه بيروني ميتوان به تقويتكنندههايي چون پول، تائيد، محبت، احترام، نمره و از تقويتكنندههاي دروني ميتوان به رضايت خاطر و احساس خوب از يادگيري اشاره كرد.
آنچه كه بيشتر موجب رفتار خودجوش ميشود، انگيزه دروني است. هدف عمده فعاليتهاي پرورشي معلم يا مربي اين است كه دانشآموز به تدريج از انگيزههاي بيروني به سمت انگيزههاي دروني هدايت شود.
تفاوت اساسي افراد داراي انگيزه دروني با افراد داراي انگيزه بيروني اين است كه افراد با انگيزه دروني احساس كفايت بيشتري در خود دارند و كمتر به ديگران اجازه ميدهند كه محرك رفتارشان شوند. اين گروه از دانشآموزان، خود تعيين كننده رفتارها هستند و به خاطر كفايتي كه در خود احساس ميكنند، باور دارند كه ميتوانند با رفتارشان بر محيط خود تأثير بگذارند.
اين گروه از دانش آموزان با انگيزه درونگرا، تصورشان اين است كه موفقيت و عدم موفقيت در تحصيل به خطر نحوه رفتار صحيح يا غلط خودشان است
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگيزه برونگرا، احساس بيكفايتي يا كفايت كمم داشته و همواره تصور ميكنند كه موفقيت آنها تحت تأثير عوامل محيطي نظيرند
معلم و سوالات سخت است. اين گروه از دانشآموزان حتي اگر درس بخوانند، باز هم موفقيت چنداني نخواهند داشت. چرا كه اندك تلاش آنها به خاطر همان انگيزههاي بيروني، همچون فرار از تنبيه يا كسب خواست معلم است. اينان در صورت كسب موفقيت اندك هم آن را به شانس و تصادف نسبت ميدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
اين دانشآموزان حتي اگر نيمنگاهي به موفقيت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول ميدانند كه دست به عمل نميزنند، در نتيجه هرگز طعم موفقيت را نخواهند چشيد.
در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه موفقيت، موفقيت ميآورد.
از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليتها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر ميشود و اين موضوع در مورد دروس اصلي هر رشته مهمتر است.
دانش آموز
درواقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بيعلاقگي به تحصيل و گاهي حتي ترك تحصيل ميشود و البته عكس آن هم صادق است. به همين علت به معلمان دروس اصلي هر رشته توصيه ميشود، شرايط آموزشي و امتحاني را مطلوب نمايند و با ارزشيابيهاي مناسب فضاي كلاس را لذتبخش كنند.
به طوركلي بهمنظور افزايش انگيزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت دروني شدن انگيزهها راهكارهاي زير توصيه ميشود:
1 - سعي كنيم اولويت تجربههاي دانشآموزان براي آنها جالب باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش ميدهد. اين موضوع در مسابقات ورزشي نيز مشهود است.
- براي موفقيت دانشآموزان پاداش در نظر بگيريم. منتظر نباشيم تا افت تحصيلي اتفاق افتد و سپس موفقيت را تحسين كنيم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهاي فردي دانشآموزان، هرگز آنها را با يكديگر مقايسه نكنيم.
4 - دانشآموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيتهاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سختگيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوتهاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري ميشود.
5 - بلافاصله پس از آزمون يا پرسش كلاسي، دانشآموزان را از نتيجه كار آگاه كنيد.
6 - براي اينكه دانشآموز بداند، در طول تدريس بهدنبال آموختن به چيزي باشد، بيان اهداف آموزشي مورد انتظار از او را در ابتداي درس فراموش نكنيم.
7 - چگونگي يادگيري و نحوه انجام كار براي دانشآموز مشخص شود
8 - بهمنظور افزايش حس كفايت در دانشآموز از او بخواهيم مطالب ياد گرفته
در پاسخ به قسمت اوّل سؤال، لازم است علاوه بر تعریف اخلاق، برخی دیگر از مفاهیم و اصطلاحات نیز مانند علم اخلاق»، هدف علم اخلاق» و تربیت اخلاقی» توضیح داده شود.
1. تعریف اخلاق:
کلمة اخلاق» جمع خُلق و به معنای نیرو و سرنوشت باطنی انسان است که تنها با دیدة بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است. در مقابل، خَلق به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته می شود.(1) اصطلاح اخلاق» در متون اخلاقی و استعمالات عرفی به سه معنا به کار می رود:
1. غرایز و ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است اخلاق نامیده می شود.
2. اعمال و رفتاری که از این خلقیات ناشی گردد نیز اخلاق و یا رفتار اخلاقی گفته می شود.
3. در برخی موارد اخلاق به رفتار پسندیده یا حالت نفسانی خوب اطلاق می شودکه بنا بر این استعمال معنای محدودتری به خود می گیرد. امّا با مراجعه به اصلی ترین منابع کلاسیک و متعارف علم اخلاق در حوزة علوم اسلامی و دقت در موارد کاربرد آن در قرآن و احادیث، علم اخلاق را می توان به شرح زیر تعریف کرد:
2. تعریف علم اخلاق:
علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن ها را معرفی می کند و شیوة تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می دهد».(2) بر اساس این تعریف، علم اخلاق علاوه بر گفتگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آن ها نیز بحث می کند، و هم چنان راه کارهای رسیدن به فضیلت ها و دوری از رذیلت ها را نیز مورد بررسی قرار می دهد. علم اخلاق از ارزش مندترین و ضروری ترین علومی است که انسان به آن ها نیازمند است.
3. هدف علم اخلاق:
هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی قرب الهی که همانا هدف اصلی خلقت جهان و انسان است برساند.(3)
در شرایطی که بیشتر خانههای شهری تبدیل به آپارتمانهای کوچک و به دور از فضاهای بازی شده است، حداقل کاری که میتوان برای تامین بهداشت جسمی و روحی كودكان و نوجوانان داشته باشیم، ایجاد فضای شادیبخش در مدرسه است.
دانشآموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه میگذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود، به شاد زیستن فرزندان خود کمک کردهایم.
شاداب سازی مدارس را باید در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جست و جو کرد. همچنین برای دستیابی به تحقق آرمانهای مربوط به شاداب سازی مدارس باید تحولی جدی در نگرش مدیران و مسئولان نظام آموزش و پرورش ایجاد شود.
براى این که سلامت جسمانى و روانى کودکان، دانشآموزان، اطرافیان و خودمان حفظ شود، باید سعى کنیم با شناسایى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقویت عوامل مثبت و تقلیل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم کنیم.
از آن جا که شادى بزرگترها عامل مؤثر در شادى و نشاط کودکان است و اولیا و مربیان غمگین نمى توانند فرزندان و دانشآموزانى شاد تربیت کنند، با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستیابى به شادى، مى توان به افزایش شادى در میان افراد جامعه کمک کرد. به این ترتیب مردم مى توانند تغییرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پیشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى دائمى دست یابند و فقط در این صورت است که مى توانند شادى را در وجود فرزندانشان نیز پرورش دهند.
سیراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه کافی، بی تعادلی روحی و روانی را بهدنبال دارد. ناآشنایی خانوادهها با روشهای مؤثر تعلیم و تربیت را میتوان با آموزش احساس مسئولیت در برابر خود، خانواده، واقع بینی همراه با نگرش مثبت، تقویت روحیه همکاری و کار گروهی، آموزش مهارتهای زندگی، تقویت مهارت ادراکی و. به کمک تمامی دستاندرکاران محیط آموزش تا حدود زیادی حل کرد تا در نهایت محیطی شاداب و البته قانونمند ایجاد شود و فرزندانی مفید، هدفمند و کاربردی پرورش یابند.
مدارس، تامینکننده نیروی کیفی جامعهاند، نه فقط تامینکننده تعداد زیادی نیروی انسانی که بهعنوان تحصیل کرده، روانه جامعه میشوند. پس شناسایی و ایجاد زمینه برای رشد خصایل ممتاز بشری، اولین دغدغه دستاندرکاران تعلیم و تربیت در فعالیتهای علمی یا فرهنگی است که باید با تمام وجود، خود را وقف ایفای این وظیفه سنگین کنند.
نشاط و شادابی در مدرسه باعث رشد و تکامل همه ابعاد وجودی یک دانشآموز در بعد جسمانی، شناختی، عاطفی، اخلاقی و معنوی میشود. چنانچه یک بعد از این ابعاد دچار صدمه شود، یا مورد غفلت قرار گیرد، دانشآموز به تواناییها و شایستگیهای کامل دست نخواهد یافت.
شاد زیستن برای کودک به همان اندازه مهم است که تغدیه خوب، محبت کردن و حفاظت از او اهمیت دارد. زیرا سلامت روحی، روانی و جسمانی او را تامین میکند.
میزان شادی و خنده در مدارس ما بسیار پایین است. در مدرسه خالی از شادی، سخنگفتن از شادی قدری مشکل خواهد بود. یکی از مشکلات هر جامعه، غفلت از شادی و نشاط و در نتیجه افزایش بیماریهای مختلف روانی از قبیل اضطراب و افسردگی است. زندگی با شادی و نشاط معنا پیدا میکند و در پرتو آن دانشآموزان به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی میتوانند پلههای ترقی را بپیمایند. جامعه زنده و پویا جامعهای است که عناصر شادیآفرین در آن فراوان باشد.
در گذشته بهنظر میرسید که وظیفه آموزش و پرورش، تولید عدهای فارغ التحصیل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند، اما چنین مینماید که در قرن جدید نظامهای آموزش و پرورش این مرحله را پشت سر گذاشتهاند و سرلوحه تعلیم و تربیت در یک جمله خلاصه شده است: شوق زندگی کردن را به دانشآموزان بیاموزیم. پس باید معتقد باشیم که درحقیقت رشد پایدار ما در گرو شادی پایدار است.
در آموزش و پرورش مدرن، افزون بر مهارتهای خواندن، حساب کردن و نوشتن، نیازهای جدیدی در قالب کسب مهارت زیستن و حل مسأله و چگونگی رویارویی با چالشهای هزاره سوم مطرح شده است. هرگونه ارتباط و تعلیمی که بدون روح تحرک، پویایی و شادی باشد، به شکست منتهی میشود.
تعریف شادی از دیدگاه روانشناختی
روانشناسی به نام دیوید مایرز، سلامت روانی فرد را در میزان داشتن سرخوشی فرد میداند و سرخوشی (خوشحالی) را چنین تعریف میکند: نوعی احساس امنیت. احساس این که زندگی به طور کلی به خوبی میگذرد.
این حالت خوشی و نشاط،زودگذر نیست و دارای دوام نسبتا پایداری است که بستگی به عوامل متعددی دارد.
به گفته مایرز خوشحالی به سن یا میزان درآمد، مرد یا زن بودن بستگی ندارد، ولی به بعضی خصوصیات شخصیت فرد و مهارتهای او، داشتن روابط نزدیک با دیگران و برخورداری از اعتقادات مذهبی و عمل کردن به آنها مربوط است.
معلم شاد و با روحیه
اگر قرار باشد روح دانشآموز پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز شود. چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت.
معلمانی که نمیتوانند حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمایش دهند، از لحاظ انتقال فکر با دانشآموزان هماهنگ نیستند و برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان آمادگی ندارند. معلم باید با توجه به هرگونه نقص در درک و دریافت دانشآموز، تلاش کند تا توانایی روشهای جدید تدریس و گرداندن كلاس را در خود کشف كند.
اگر دانشآموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند، چرا باید بخوانند، درسی که میخوانند چه سودی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد و مورد کاربرددرس در جامعه کجاست و چگونه مورد استفاده قرار خواهدگرفت، اهداف برای شان روشن خواهد شد.
باکسب این اطلاعات است که دانشآموز به كلاس، درس و معلم خود رغبت پیدا میكند و محیط كلاس و مدرسه برای او شاد و نشاط آفرین میشود.
مدرسه نیز خود از یک روح سرشار برخوردار است. این موضوع به ندرت مورد تایید قرار میگیرد. برخی مدرسه را به عنوان یک ماشین یا کارخانه میشناسند.
در حالی كه میتوان شرایطی را در مدرسه به وجود آورد كه اجازه پرورش روح را بدهد و ایجاد نشاط كند.
روشهایی برای فعال کردن مدرسه و کلاس در زیر ارائه میشود. امید است که این روشها باعث شود شوق و انگیزه بیشتری در دانشآموزان به وجود آید.
برخی از اقدامهایی که کارکنان مدارس میتوانند انجام دهندعبارتند از:
- تشخیص اهمیت مطالب غیرکلامی
-توجه به زیبایی محیط آموزشگاه و کلاسهای درس
- نقل داستانهایی درباره مدرسه
- برگـــزاری جشـــنهــا ومراسم مذهبی
- پرورش روح دانشآموزان
- شناسایی علتها به جای توبیخها
چگونگی ایجاد فضای شاداب
داشتن بهداشت روانی سالم نیازمند رعایت اصولی است که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد. در واقع شادابسازی را باید در ابعاد ظاهری و همچنین معنوی جستوجو کرد که هر یک از این موارد شامل بررسی موضوعات و مواردی مهم است که با در نظر گرفتن آنها میتوانیم روان و جسم نوجوان را شاد کنیم. چون نوجوان باید ابتدا از درون وجودش احساس شادمانی داشته باشد و این احساس شادمانی همان حس رضایت از زندگی است که باید در تمامی ابعاد وجودش رخنه کند.یکی از شاخصهای بهداشت روانی احساس رضایت و شادابی است. فردی که احساس میکند نیازهایش بدون برخورد با موانع در حال تامین است، به زندگی خود امید پیدا میكند و به درجهای از رضایت درونی میرسد که همواره او را شاد نگه میدارد.
در این حالت فرد به زندگی دیگران علاقه مند میشود و به آنها عشق میورزد.
احساس رضایت و شادی سبب پیدایش حالات روانی مختلفی میشود که دوستی، عشق، محبت، امید، خوش بینی، همراهی، همدلی و پذیرش از نمونههای آن است.
راهکارهای مناسب
- تبادل تجربیات موفق مدیران در رابطه با شادسازی مدارس
- تغییر در وضع فیزیکی مدارس و توجه به نیازهای دانشآموزان و تنوع برنامهها
- توجه جدی به امور معیشتی و رفاهی معلمان به منظور حضور شادابتر آنها در مدارس
- بها دادن به دانشآموزان پرتحرک، کنجکاو و پرسشگر
- ایجاد فضای سبز و استفاده از رنگهای شاد و جذاب درمحیط مدرسه
- شناسایی افراد خلاق و تشویق آنان در زمینه تغییر واصلاح مدارس
- ایجاد انگیزه در مدیران برای مطالعه درباره شادی و جایگاه آن در تعلیم و تربیت
- توجه به زیبا سازی مدارس
- توجه به وضع بهداشت محیط مدرسه
- ایجاد فضای مناسب برای تفریحات سالم دانشآموزان
- توجه به نیازهای عاطفی، روحی و روانی دانشآموزان
- مشارکت دانشآموزان در اداره مدرسه
- استفاده از تابلوها و پیامهای بهداشتی شاد و شعرهای شادی آفرین
- تهیه امکانات و مکانهای ورزشی در داخل مدرسه وبیرون از مدرسه
- برگزاری جشنها به مناسبتهای مذهبی و اعیاد ملی با کمک دانشآموزان
- برگزاری مسابقات ورزشی - تفریحی - علمی در بین مدارس و بین دانشآموزان
- برگزاری نمایشگاه نقاشی، شعر، خط و مسابقه قرآن به صورت گروهی
- دعوت از افراد محبوب و موفق دانشآموزان برجسته مثل هنرمندان و ورزشکاران
- اجرای برنامههای صبحگاهی بانشاط و پربار
- استفاده از مشاوران مجرب و دلسوز برای حل مشکلات تحصیلی و تربیتی دانشآموزان
- نمایش فیلم و تئاتر نمایشهای عروسکی - موسیقی زنده مورد علاقه دانشآموزان
- بردن دانشآموزان به موزه، تئاتر، سینما، پارک و اردوگاه با کمک اولیای مدرسه و خانه
- تشکیل نمایشگاه کتاب
- افزایش مدت زنگهای تفریح
- برگزاری مسافرتها و اردوهای تفریحی - سیاحتی
- تشکیل گروههای درسی با حضور فعال دانشآموزان
- کنترل عوامل بازدارنده نشاط و تقویت عوامل تسهیلدهنده
- جلوگیری از هر نوع برخورد لفظی و بی احترامی به دانشآموزان
- ممنوعیت جدی هر گونه تنبیه بدنی
- پربار شدن ساعات ورزش
- پذیرایی در اعیاد و مناسبتهای مذهبی و غیرمذهبی
- توجه به وسایل صوتی و تصویری در مدارس مخصوصا کامپیوتر
مغز بشر در زمان خود مي تواند بهشتي از جهنم و دوزخي از بهشت به وجود بياورد.((آيزاك نيوتن))
همه مردم از خوشبختي حرف مي زنند، اما كمتر كسي معناي آن رامي داند.((مادام اولان))
يك بطري كه تا نيمه آب داشته باشد، از نظر يك فرد خوشبين نيمه پر است، اما از نظر يك فرد بدبين نيمه خالي به شمار مي رود.((جرج برنارد شاو))
خوشبخت كسي است كه خداوند دلي پر احساس به او ارزاني كرده باشد.((ويكتور هوگو))
براي اينكه انسان كمال يابد صد سال كافي نيست، ولي براي بد نامي او يك روز كافي است.((مثل چيني))
چنان باش كه بتواني به هر كس بگويي : مثل من رفتار كن.((ايمانوئل كانت))
شش راه براي جلب محبت مردم :1- صميمانه نسبت به غير، علاقه مند باشيد. 2- تبسمي بر لب داشته باشيد. 3- به ياد بياوريد كه نام هر كس براي او شيرين ترين و مهمترين لغت قاموسهاست.4- شنيدن را بياموزيد، طرف خود را به شوق آوريد كه از خود سخن بگويد.5- با مخاطب از آنچه دوست دارد صحبت كنيد.6- صميمانه و صادقانه اهميت او را برا ي خودش آشكار سازيد.((ديل كارنگي))
بزرگترين عمل غير اخلاقي اين است كه انسان شغلي را كه از انجام آن ناتوان است بر عهده گيرد.((ناپلئون بناپارت))
وقتي از اخلاق يك فرد سر در نمي آوري به دوستانش نگاه كن.((مثل ژاپني))
چو نيكو منش باشي و برد بار / نگردي به چشم خردمند خوار. از آن پاك دين تر كس را مجوي / كه خوانند خلقش پسنديده خوي.((فردوسي))
تنها كسي كه مي تواند شما را در رسيدن به روياها و آرزوهايتان كمك كند، خودتان هستيد. وقتي اين نكته را خوب بفهميد و آنرا بپذيريد، ديگر هيچ چيز و هيچ كس نميتواند سد راه موفقيت شما بشود. ((وير ويتنى))
بشر وقتي در خانه اش نشسته است، خواهان حادثه اي در زندگي و هنگامي كه دچار حادثه اي مي شود، خواهان زندگي آرام در خانه است.((وايلر))
قدرت شگفت انگيز نيروهاي خلاق و استعدادهاي نهفته آدمي هنگامي آشكار مي شود كه نيازي حياتي، تواناييهاي او را به فعاليت وادارد و كشش آرزويي، سراپاي وجودش را به جنب و جوش درآورد.((آبراهام لينكلن))
كسي كه اميدي را وسيله كسب درآمد خود قرار دهد، ممكن است از گرسنگي بميرد.((بنجامين فرانكلين))
كسي كه به جلو نگاه نمي كند، عقب مي ماند.((؟))
تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است.((؟))
براي كسي كه آهسته و پيوسته قدم بر مي دارد، هيچ راهي دور نيست.((لابروير))
كسي كه آهسته رود، دور رود.((مثل چيني))
نيرومندترين مردم كسي است كه خشم خود را نگه دارد.((افلاطون))
ميانه روي و حد خود نگاه داشتن، كمال سرشت آدمي است .((كنفوسيوس))
به زودي روزگار انتقاد و عيب جويي به پايان مي رسد و به وسيله پيشرفت تمدن، آزادي انديشه به تمام معني در جهان حكمفرما مي شود و همه كس مي تواند به دلخواه خود راجع به فلسفه وجود بيانديشد.((گوته))
درباره این سایت